سندرم تونل کارپال یکی از شایع ترین بیماری های دست است. در اثر فشار بر عصب مدیان در تونل کارپال مچ دست ایجاد می شود. تونل کارپال یک گذرگاه باریک است که توسط استخوان ها و رباط هایی در سمت کف دست احاطه شده است. هنگامی که عصب مدیان فشرده می شود، علائم می تواند شامل بی حسی، سوزن سوزن شدن و ضعف در انگشت شست و انگشتان باشد.
آناتومی مچ دست، شرایط سلامتی و احتمالاً حرکات مکرر دست میتواند به ایجاد سندرم تونل کارپال کمک کند.
درمان مناسب معمولا سوزن سوزن شدن و بی حسی را از بین می برد و عملکرد دست را بازیابی می کند.
علائم سندرم تونل کارپال معمولاً به تدریج شروع می شود و شامل موارد زیر است:
سوزن سوزن شدن و بی حسی: گزگز و بی حسی ممکن است در انگشتان یا دست ایجاد شود. معمولا انگشت شست، اشاره، وسط و حلقه تحت تاثیر قرار می گیرد، اما انگشت کوچک نه. ممکن است در این انگشتان احساس شوک الکتریکی داشته باشید. این علائم اغلب هنگام در دست گرفتن فرمان، تلفن یا روزنامه رخ می دهند یا ممکن است شما را از خواب بیدار کنند.
این حس همچنین می تواند از مچ دست تا بازو حرکت کند.
بسیاری از افراد برای کاهش علائم خود دست های خود را "بیرون می دهند". احساس بی حسی ممکن است در طول زمان تثبیت شود.
اگر علائم سندرم تونل کارپال را دارید که با فعالیت های معمول و الگوهای خواب شما تداخل دارد، به پزشک خود مراجعه کنید. آسیب دائمی عصبی و عضلانی بدون درمان ممکن است رخ دهد.
سندرم تونل کارپال در اثر فشار بر عصب مدیان ایجاد می شود.
عصب میانی از ساعد از طریق گذرگاهی در مچ دست به سمت دست میرود که به نام تونل کارپال شناخته میشود. عصب میانی به سمت کف انگشت شست و همه انگشتان به جز انگشت کوچک حس می دهد. این عصب همچنین سیگنال هایی را برای حرکت ماهیچه ها در اطراف پایه شست ارائه می دهد. این حرکت به عنوان عملکرد حرکتی شناخته می شود.
هر چیزی که عصب میانی را در فضای تونل کارپ فشار دهد یا تحریک کند ممکن است منجر به سندرم تونل کارپال شود. شکستگی مچ دست می تواند تونل کارپال را باریک کرده و عصب را تحریک کند. این امر همچنین ممکن است به دلیل تورم و التهاب ناشی از آرتریت روماتوئید یا سایر بیماری ها رخ دهد.
بسیاری از اوقات، هیچ دلیل واحدی برای سندرم تونل کارپال وجود ندارد. یا ممکن است علت آن مشخص نباشد. ممکن است ترکیبی از عوامل خطر در ایجاد این بیماری نقش داشته باشد.
عوامل متعددی با سندرم تونل کارپال مرتبط است. اگرچه ممکن است مستقیماً باعث سندرم تونل کارپال نشوند، اما ممکن است خطر تحریک یا آسیب به عصب میانی را افزایش دهند. این موارد عبارتند از:
عوامل تشریحی: شکستگی یا دررفتگی مچ دست می تواند فضای داخل تونل کارپال را تغییر دهد. آرتریت که باعث ایجاد تغییراتی در استخوان های کوچک مچ دست می شود، می تواند تونل کارپال را تحت تاثیر قرار دهد. این تغییرات می تواند به عصب مدیان فشار وارد کند.
افرادی که تونل های کارپال کوچکتری دارند ممکن است بیشتر به سندرم تونل کارپ مبتلا شوند.
جنسیت تعیین شده در بدو تولد: سندرم تونل کارپال به طور کلی در زنان شایع تر است. این ممکن است به این دلیل باشد که ناحیه تونل کارپال در زنان نسبتاً کوچکتر از مردان است. یا ممکن است به دلیل تأثیر هورمون ها بر روی پوشش تاندون ها در تونل کارپال باشد.
زنانی که سندرم تونل کارپال دارند نیز ممکن است نسبت به زنانی که این عارضه را ندارند تونل های کارپال کوچکتری داشته باشند.
عوامل محل کار: کار با ابزارهای ارتعاشی یا روی خط مونتاژی که به حرکات مکرر نیاز دارد که مچ دست را خم می کند، ممکن است روی عصب میانی فشار ایجاد کند. چنین کاری همچنین ممکن است آسیب عصبی موجود را بدتر کند. اگر کار در محیط سرد انجام شود، فشار روی عصب می تواند بدتر شود.
با این حال، شواهد علمی متناقض است و این عوامل به عنوان علل مستقیم سندرم تونل کارپ اثبات نشده اند.
چندین مطالعه بررسی کرده اند که آیا ارتباطی بین استفاده از کامپیوتر و سندرم تونل کارپال وجود دارد یا خیر. برخی شواهد نشان می دهد که استفاده از ماوس، اما نه استفاده از صفحه کلید، ممکن است با سندرم تونل کارپ مرتبط باشد. شواهد با کیفیت و ثابت کافی برای حمایت از استفاده گسترده از رایانه به عنوان یک عامل خطر برای سندرم تونل کارپ وجود ندارد. با این حال، استفاده از کامپیوتر ممکن است باعث شکل متفاوتی از درد دست شود.
هیچ استراتژی اثبات شده ای برای جلوگیری از سندرم تونل کارپال وجود ندارد، اما می توانید با این روش ها استرس روی دست ها و مچ دست ها را کاهش دهید:
برای تشخیص سندرم تونل کارپال، پزشک ممکن است از شما سوالاتی در مورد علائم تان بپرسد. همچنین ممکن است برای یافتن اینکه آیا سندرم تونل کارپال دارید یا خیر، به یک یا چند آزمایش نیاز دارید:
سابقه علائم: الگوی علائم شما در تشخیص مهم است. علائم سندرم تونل کارپال معمولاً هنگام در دست گرفتن تلفن یا روزنامه یا گرفتن فرمان رخ می دهد. آنها همچنین تمایل دارند در شب رخ دهند و ممکن است شما را از خواب بیدار کنند. یا ممکن است وقتی صبح از خواب بیدار می شوید متوجه بی حسی شوید.
اما عصب میانی به انگشت کوچک حس نمی دهد. اگر علائمی در آن انگشت دارید، ممکن است بیماری دیگری غیر از سندرم تونل کارپال داشته باشید.
معاینه فیزیکی: پزشک شما حس را در انگشتان دست و قدرت عضلات دست را آزمایش می کند.
خم کردن مچ دست، ضربه زدن روی عصب یا فشار دادن ساده بر روی عصب می تواند در بسیاری از افراد علائم ایجاد کند.
سندرم تونل کارپال را در اسرع وقت پس از شروع علائم درمان کنید. در مراحل اولیه، کارهای ساده ای که می توانید برای خودتان انجام دهید ممکن است علائم را از بین ببرد. به عنوان مثال:
سایر گزینه های درمانی شامل آتل مچ دست، داروها و جراحی است. اگر علائم خفیف تا متوسط را داشته باشید که کمتر از 10 ماه، می آیند و از بین می روند، آتل بندی و سایر درمان های محافظه کارانه به احتمال زیاد کمک کننده هستند.
اگر در دستان خود بی حسی دارید، از یک پزشک کمک بگیرید.
اگر بیماری زود تشخیص داده شود، روشهای غیرجراحی ممکن است به بهبود سندرم تونل کارپال کمک کنند، از جمله:
داروهای ضد التهابی غیر استروئیدی (NSAIDs): NSAID ها مانند ایبوپروفن (Advil، Motrin IB، دیگران)، ممکن است در کوتاه مدت به تسکین درد ناشی از سندرم تونل کارپال کمک کنند.
با این حال، شواهدی مبنی بر اینکه این داروها سندرم تونل کارپال را بهبود می بخشند، وجود ندارد.
کورتیکواستروئیدها: پزشک شما ممکن است برای تسکین درد، یک داروی کورتیکواستروئیدی مانند کورتیزون به تونل کارپال تزریق کند. گاهی از سونوگرافی برای هدایت این تزریق ها استفاده می شود.
کورتیکواستروئیدها التهاب و تورم را کاهش می دهند که فشار روی عصب میانی را کاهش می دهد. کورتیکواستروئیدهای خوراکی به اندازه تزریق کورتیکواستروئید برای درمان سندرم تونل کارپ موثر در نظر گرفته نمی شوند.
اگر سندرم تونل کارپال ناشی از آرتریت روماتوئید یا آرتریت التهابی دیگری باشد، درمان آرتریت ممکن است علائم سندرم تونل کارپ را کاهش دهد. با این حال، این توسط تحقیقات ثابت نشده است.
اگر علائم شدید باشند یا به درمان های دیگر پاسخ ندهند، ممکن است جراحی مناسب باشد.
هدف از جراحی تونل کارپ، کاهش فشار با بریدن رباط فشار بر روی عصب مدیان است.
سه تکنیک مختلف در جراحی تونل کارپال استفاده می شود:
جراحی آندوسکوپی: یک جراح از یک دستگاه تلسکوپ مانند با یک دوربین کوچک به نام آندوسکوپ استفاده می کند. این به جراح اجازه می دهد تا داخل تونل کارپال را ببیند. جراح رباط را از طریق یک یا دو برش کوچک در دست یا مچ برش می دهد.
جراحی آندوسکوپی ممکن است باعث درد کمتری نسبت به جراحی باز در چند روز یا هفته اول پس از جراحی شود.
قبل از جراحی، در مورد خطرات و مزایای هر تکنیک با جراح خود صحبت کنید. خطرات جراحی ممکن است شامل موارد زیر باشد:
در طی فرآیند بهبودی پس از جراحی، بافتهای رباط به تدریج با هم رشد میکنند و در عین حال فضای بیشتری را برای عصب فراهم میکنند. این روند بهبود داخلی معمولاً چندین ماه طول می کشد، اما پوست در عرض چند هفته بهبود می یابد.
به احتمال زیاد جراح شما استفاده از دست را پس از بهبود رباط توصیه می کند. به آهستگی به استفاده کامل از دست برگردید و از حرکات شدید دست یا موقعیت های شدید مچ استفاده نکنید.
درد یا ضعف ممکن است از چند هفته تا چند ماه طول بکشد تا پس از جراحی برطرف شود. اگر علائم شما بسیار شدید بود، ممکن است پس از جراحی به طور کامل از بین نرود.
دکتر بابک پورقلیج
سکته مغزی ایسکمیک زمانی رخ می دهد که خون رسانی به بخشی از مغز مسدود یا کاهش یابد. این کار از دریافت اکسیژن و مواد مغذی بافت مغز جلوگیری می کند. سلول های مغز در عرض چند دقیقه شروع به مردن می کنند. نوع دیگر سکته مغزی، سکته هموراژیک است. زمانی اتفاق می افتد که یک رگ خونی در مغز نشت یا ترکیده و باعث خونریزی در مغز شود. خون خارج شده فشار بر سلول های مغز را افزایش می دهد و به آنها آسیب می رساند.
سکته مغزی یک اورژانس پزشکی است. دریافت فوری درمان پزشکی بسیار مهم است. دریافت سریع کمک های فوری پزشکی می تواند آسیب مغزی و سایر عوارض سکته مغزی را کاهش دهد.
خبر خوب این است که افزایش آگاهی عمومی و شروع سریع درمان موجب کاهش مرگ و میر می گردد. درمانهای مؤثر همچنین میتوانند به جلوگیری از ناتوانی ناشی از سکته کمک کنند.
اگر ممکن است شما یا کسی که با او هستید سکته کرده باشد، به زمان شروع علائم توجه کنید. برخی از درمان ها زمانی مؤثرتر هستند که بلافاصله پس از شروع سکته مغزی انجام شوند.
علائم سکته مغزی عبارتند از:
در صورت مشاهده هر گونه علائم سکته مغزی، حتی اگر به نظر می رسد که می آیند و می روند یا به طور کامل ناپدید می شوند، فوراً به پزشک مراجعه کنید . "سریع" فکر کنید و کارهای زیر را انجام دهید:
فوراً با 911 یا شماره اضطراری محلی خود تماس بگیرید. منتظر نمانید تا ببینید آیا علائم متوقف می شوند یا خیر. هر دقیقه مهم است هر چه سکته بیشتر درمان نشود، احتمال آسیب و ناتوانی مغزی بیشتر می شود.
اگر با کسی هستید که مشکوک به سکته مغزی است، در حالی که منتظر کمک اضطراری هستید، او را با دقت تماشا کنید.
دو دلیل اصلی برای سکته مغزی وجود دارد. سکته مغزی ایسکمیک در اثر انسداد شریان مغز ایجاد می شود. سکته هموراژیک در اثر نشت یا ترکیدن یک رگ خونی در مغز ایجاد می شود. برخی از افراد ممکن است تنها یک اختلال موقتی در جریان خون به مغز داشته باشند که به عنوان حمله ایسکمیک گذرا (TIA) شناخته می شود. TIA علائم پایدار ایجاد نمی کند .
این شایع ترین نوع سکته مغزی است. زمانی اتفاق می افتد که رگ های خونی مغز باریک یا مسدود شوند. این امر باعث کاهش جریان خون می شود که به عنوان ایسکمی شناخته می شود. انسداد یا باریک شدن رگ های خونی می تواند ناشی از رسوبات چربی باشد که در رگ های خونی ایجاد می شود. یا ممکن است ناشی از لخته شدن خون یا سایر مواد زائد باشد که از طریق جریان خون، اغلب از قلب، عبور می کنند. سکته مغزی ایسکمیک زمانی اتفاق میافتد که رسوبات چربی، لختههای خون یا سایر مواد زائد در رگهای خونی مغز جمع شوند.
برخی تحقیقات اولیه نشان می دهد که عفونت COVID-19 ممکن است خطر سکته مغزی ایسکمیک را افزایش دهد، اما مطالعات بیشتری مورد نیاز است.
سکته هموراژیک زمانی رخ می دهد که یک رگ خونی در مغز نشت کرده یا پاره شود. خونریزی در داخل مغز، که به عنوان خونریزی مغزی شناخته می شود، می تواند ناشی از بسیاری از شرایطی باشد که بر رگ های خونی تأثیر می گذارد. عوامل مرتبط با سکته مغزی هموراژیک عبارتند از:
علت کمتر شایع خونریزی در مغز، پارگی ناهنجاری شریانی وریدی (AVM) است. AVM یک گره نامنظم از رگ های خونی با دیواره نازک است.
حمله ایسکمیک گذرا (TIA) یک دوره موقت از علائم مشابه علائم سکته است. اما TIA آسیب دائمی ایجاد نمی کند. TIA ناشی از کاهش موقت خون رسانی به بخشی از مغز است. کاهش ممکن است تا پنج دقیقه طول بکشد. حمله ایسکمیک گذرا گاهی اوقات به عنوان سکته کوچک شناخته می شود.
TIA زمانی رخ می دهد که یک لخته خون یا رسوب چربی، جریان خون را به بخشی از سیستم عصبی کاهش داده یا مسدود کند.
حتی اگر فکر می کنید که TIA داشته اید، به دنبال مراقبت های اورژانسی باشید . تشخیص اینکه آیا دچار سکته مغزی شده اید یا TIA تنها بر اساس علائم ممکن نیست . اگر TIA داشته اید ، به این معنی است که ممکن است شریان منتهی به مغز تا حدی مسدود یا تنگ شده باشد. داشتن TIA خطر سکته مغزی را در آینده افزایش می دهد.
عوامل زیادی می توانند خطر سکته مغزی را افزایش دهند. عوامل خطر سکته مغزی بالقوه قابل درمان عبارتند از:
سایر عوامل مرتبط با خطر سکته مغزی عبارتند از:
سکته مغزی گاهی اوقات می تواند باعث ناتوانی موقت یا دائمی شود. عوارض به مدت زمانی که مغز جریان خون ندارد و کدام قسمت تحت تأثیر قرار می گیرد بستگی دارد. عوارض ممکن است شامل موارد زیر باشد:
می توانید اقداماتی را برای جلوگیری از سکته انجام دهید. مهم است که عوامل خطر سکته مغزی خود را بشناسید و از توصیه های پزشک خود در مورد استراتژی های سبک زندگی سالم پیروی کنید. اگر سکته کرده اید، این اقدامات ممکن است به جلوگیری از سکته دیگر کمک کند. اگر یک حمله ایسکمیک گذرا (TIA) داشته اید، این مراحل می تواند به کاهش خطر سکته مغزی کمک کند. مراقبت های بعدی که در بیمارستان و پس از آن دریافت می کنید نیز ممکن است نقش داشته باشد.
بسیاری از راهبردهای پیشگیری از سکته مغزی همان راهبردهای پیشگیری از بیماری قلبی هستند. به طور کلی توصیه های سبک زندگی سالم عبارتند از:
اگر سکته مغزی ایسکمیک داشته اید، ممکن است به داروهایی برای کمک به کاهش خطر سکته مغزی دیگر نیاز داشته باشید. اگر TIA داشته اید ، داروها می توانند خطر ابتلا به سکته مغزی را در آینده کاهش دهند. این داروها ممکن است شامل موارد زیر باشد:
داروهای ضد پلاکت: پلاکت ها سلول هایی در خون هستند که لخته ایجاد می کنند. داروهای ضد پلاکت این سلول ها را کمتر چسبنده و احتمال لخته شدن را کمتر می کند. رایج ترین داروی ضد پلاکت استفاده شده آسپرین است. پزشک شما می تواند دوز مناسب آسپرین را برای شما توصیه کند.
اگر TIA یا سکته جزئی داشته اید ، ممکن است هم آسپرین و هم یک داروی ضد پلاکت مانند کلوپیدوگرل (پلاویکس) مصرف کنید. این داروها ممکن است برای مدتی برای کاهش خطر سکته مغزی دیگر تجویز شوند. اگر نمی توانید آسپرین مصرف کنید، ممکن است کلوپیدوگرل به تنهایی برای شما تجویز شود. تیکاگرلور (بریلینتا) یکی دیگر از داروهای ضد پلاکت است که می تواند برای پیشگیری از سکته مغزی استفاده شود.
داروهای رقیق کننده خون که به عنوان ضد انعقاد شناخته می شوند: این داروها لخته شدن خون را کاهش می دهند. هپارین یک ضد انعقاد سریع الاثر است که ممکن است برای کوتاه مدت در بیمارستان استفاده شود.
وارفارین کندتر (Jantoven) ممکن است در طولانی مدت استفاده شود. وارفارین یک داروی قوی رقیق کننده خون است، بنابراین باید آن را دقیقاً طبق دستور مصرف کنید و مراقب عوارض جانبی آن باشید. همچنین برای نظارت بر اثرات وارفارین به آزمایش خون منظم نیاز دارید.
چندین داروی جدیدتر رقیق کننده خون برای جلوگیری از سکته مغزی در افرادی که در معرض خطر بالایی هستند در دسترس است. این داروها عبارتند از دابیگاتران (پراداکسا)، ریواروکسابان (Xarelto)، آپیکسابان (Eliquis) و ادوکسابان (Savaysa). آنها سریعتر از وارفارین عمل می کنند و معمولاً نیازی به آزمایش خون یا نظارت منظم توسط پزشک ندارند. این داروها همچنین با خطر کمتر عوارض خونریزی در مقایسه با وارفارین همراه هستند.
شعار روز جهانی سکته مغزی در 8 آبان ماه 1403:
"با ورزش بر سکته مغزی غلبه کنیم"
لطفا به این چند جمله خیلی بیشتر دقت کنیم :
- روزانه 500 نفر و سالیانه حدود 170 هزار نفر در کشور ایران دچار سکته مغزی می شوند.
- میانگین سن سکته مغزی در ایران 10 سال کمتر از میانگین جهانی است و به عبارتی
بروز سکته مغزی در افراد زیر 50 سال افزایش یافته است.
Face: انحراف صورت
Arme: افتادگی بازو و دست
Speeche: اختلال تکلم
Time: زمان را از دست ندهید
"هر روز ورزش کرده و فعال باشیم تا بر سکته مغزی غلبه کنیم"
دکتر محمدرضا عزیزی
متخصص مغز و اعصاب و ستون فقرات
مدیر آموزش سازمان نظام پزشکی کشور
پنجمین کنگرهی بینالمللی فوتبالکلینیک در تاریخ ۵ الی ۷ مهر ۱۴۰۲ در سالن همایش های بین المللی رازی دانشگاه علوم پزشکی ایران برگزار میشود.
این همایش دارای ۱۲ امتیاز بازآموزی آموزش مداوم پزشکی برای تمام گروههای هدف اعم از پزشکی عمومی، رشتههای داخلی، علوم تغذیه، داروسازی، تمامی رشتهها و گرایشهای توانبخشی، پرستاری، ارتوپدی، رادیولوژی، دندانپزشکی و... است.
در کنار کنگره، کارگاههای متنوعی نیز در دسترس شرکتکنندگان قرار دارد.
ثبتنام اولیهی همکاران علومپزشکی در سایت آموزش مداوم و ثبتنام تکمیلی در وبسایت ایفمارکآکادمی میباشد.
دکتر مریم باقریان
فوق تخصص هماتولوژی انکولوژی و پیوند مغز استخوان
در مطلب قبلی در مورد انواع سلول های خونی و عملکرد آن ها به اجمال صحبت کردیم.
اینبار سعی بر آن داریم که در مورد چگونگی بررسی سلول های خونی و ضرورت انجام این آزمایشات توضیح دهیم.
ارزیابی CBC و به عبارتی شمارش کامل سلول های خون ، یک آزمایش آسان و بسیار رایج در بررسی سلول های خونی است که اختلالات خاصی را که می تواند بر سلامت شما تاثیر بگذارد را غربالگری و یا تشخیص می دهد.
چرا پزشک آزمایش CBC را برای شما تجویز می کند؟
به سه منظور ممکن است برای شما آزمایش CBC diff نسخه شود:
برای انجام آزمایش CBC لازم نیست ناشتا باشید. با حضور در آزمایشگاه ، یک نمونه خون از شما گرفته می شود و در مدت زمان کوتاهی جواب آزمایش در اختیار شما قرار خواهد گرفت.
این آزمایش سه رده اصلی سلول های خونی را ارزیابی می کند. مقادیر طبیعی بسته به سن و جنسیت شما متفاوت است که به طور معمول در گزارش آزمایشگاه محدوده نرمال این موارد بر اساس شرایط انجام تست و سن و جنس بیماران قید میشود.
RBC :
اولین رده سلولی مورد بررسی ، گلبول های قرمز خون ((RBC می باشند.
همان طور که پیشتر گفتیم، وظیفه این رده سلولی انتقال اکسیژن ومواد مغذی به بافت های بدن است.
گلبول های قرمز در مغز استخوان ساخته می شوند.طول عمر آن ها بین 90 تا 120 روز است. پس از آن تخریب شده و گلبول های قرمز تازه جای آن ها را خواهند گرفت. با استفاده از نتایج آزمایشات مربوط به RBC ، انواع کم خونی تشخیص داده خواهد شد.
هموگلوبین (Hb) :
آزمایش هموگلوبین میزان کل هموگلوبین موجود در گلبول های قرمز در گردش را نشان می دهد .هموگلوبین پروتئینی است که به آهن در ساختار خود نیازمند است. پس اگر با فقر آهن مواجه باشید می تواند باعث کاهش میزان هموگلوبین شود.
هماتوکریت (HCT) :
این آزمایش درصد گلبول های قرمز در کل حجم خون را مورد بررسی قرار می دهد.
هماتوکریت بالا در مواردی مثل اسهال و استفراغ که باعث کم ابی می شود و یا افزایش غلظت خون در بیماری هایی مانند پلی سایتمی ورا ، بیماری های مزمن ریوی، بیماری های قلبی مادرزادی و حتی زندگی در ارتفاعات (پاسخ جبرانی به کمبود اکسیژن) دیده می شود.
MCV:
آزمایش MCV به معنای سنجش متوسط سایز گلبول های قرمز است. مواردی مثل کمبود ویتامین B12 می تواند منجر به افزایش MCV و کم خونی موجب کاهش سایزMCV می شود.
MCH :
آزمایش MCH به معنای میزان متوسط هموگلوبین موجود در هر گلبول های قرمز می باشد که کاهش و یا بالا بودن آن، علل متفاوتی دارد. هر عاملی که موجب آنمی فقر اهن شود تا سرطان ، تالاسمی، بارداری، بیماری های کبدی و کلیوی و ....همگی موجب کاهش MCH می شوند.
مواردی مثل پرکاری تیرویید، مصرف بیش از حد الکل، کمبود ویتامین B12 ، بیماری های مزمن ریوی و قلبی میتوانند موجب افزایش MCH شوند.
RDW:
در آزمایش RDW ، اختلاف سایز و حجم گلبول های قرمز خون مورد بررسی قرار می گیرد. سلول های خونی از نظر اندازه با یکدیگر متفاوت هستند. اگر اختلاف اندازه آن ها بیش از حد نرمال باشد، احتمال بروز اختلالات خونی وجود دارد.
گلبولهای سفید (WBC) :
WBC در آزمایش خون، وضعیت گلبولهای سفید را بررسی میکند. آنها به عنوان مهمترین ارکان سیستم ایمنی بدن بهشمار میروند. بنابراین بروز هرگونه اختلال در عملکرد آنها میتواند نشاندهنده التهاب و عفونت باشد.
گلبولهای سفید انواع مختلفی دارند:
وهر کدام از آنها وظیفه خاصی در بدن دارند. مثلا ائوزونوفیل، از بدن در برابر عفونتهای انگلی محافظت میکنند. لنفوسیتها، به محض ورودعامل ویروسی یا باکتریایی به بدن، فعالیت خود را آغاز خواهند کرد.
پلاکتها :
در آزمایش PLT، میزان پلاکت خون شمارش میشود. وجود این سلولهای خونی در انعقاد خون بسیار مهم است. بسیاری از اختلالات انعقادی خون مربوط به این فاکتور است.
شاید برای شما جالب باشد که نقش CBC در بررسی بیماران کرونایی چیست؟
آزمایش CBC در کرونا، با هدف پایش وضعیت سلامتی بیمار مورد استفاده قرار میگیرد. این تست نمیتواند در تشخیص کووید ۱۹ به پزشکان کمک کند. با استفاده از نتایج این آزمایش، متخصصین درمییابند که وضعیت سلولهای خونی مانند گلبولهای سفید به خصوص لنفوسیت ها چگونه است. همچنین باید بدانید تست آنتی بادی کرونا متفاوت از تست CBC است.
تشخیص سرطان با آزمایش خون CBC، یکی از مهمترین کاربردهای این تست است. همچنین بسیاری از کمخونیها با استفاده از نتایج این تست تشخیص ، پایش و درمان میشوند.
یکی از مهمترین علائم سرطان خون در آزماش CBC، افزایش یا کاهش چشمگیر تعداد گلبولهای سفید خون (WBC) است. همانطور که میدانید، گلبولهای سفید خون برای دفاع از سیستم ایمنی بدن وارد عمل میشوند و در صورت بروز سرطان خون در فرد، معمولا تعداد آنها افزایش زیادی پیدا خواهد کرد. البته گاهی نیز کاهش تعداد گلبولهای سفید در آزمایش CBC مشاهده میشود که تحت عنوان پان سایتوپنی (Pancytopenia) شناخته میشود.
پلاکت خون نقش مهمی را در انعقاد خون ایفا میکند. از همین رو نیز در صورت بروز سرطان خون در فرد، سطح آزمایش PLT یا همان پلاکت خون به طور چشمگیری کاهش پیدا خواهد کرد و در اینصورت، بروز برخی علائم نیز در بیمار مانند انواع خونریزی مشاهده خواهد شد که احتمال بروز سرطان خون را بسیار بالا میبرد.
یکی دیگر از علائم سرطان خون در آزمایش CBC، کاهش تعداد گلبولهای قرمز خون است. بهتر است بدانید، زمانی که بدن فرد درگیر سرطان خون میشود، ساخت گلبولهای قرمز با مشکل مواجه خواهد شد و از این رو تعداد آن در آزمایش CBC، کاهش پیدا خواهد کرد. البته اگر تنها کاهش تعداد گلبولهای قرمز را در آزمایش CBC مشاهده کنید، میتواند نشان دهنده کم خونی در فرد باشد.
به طور کلی سطح Hb در آزمایش خون با تعداد گلبولهای قرمز رابطه مستقیم دارد. زیرا هموگلوبین نقش انتقال اکسیژن را در گلبولهای قرمز به عهده دارد و اگر کاهش گلبولهای قرمز در فرد اتفاق بیفتند، شاهد کاهش هموگلوبین نیز خواهید بود. بهتر است بدانید که برای تشخیص سرطان خون تنها کاهش یا افزایش یک عامل در آزمایش CBC ملاک نیست و بررسی ازمایشات اختصاصی ضرورت دارد.
آزمایش CBC Diff چیست؟
آزمایش CBC diff را با نام آزمایش شمارش افتراقی نیز خواهید شنید. در تفسیر آزمایش CBC Diff علاوه بر بررسی فاکتورهایی که در تست CBC وجود دارد، به ارزیابی انواع گلبولهای سفید پرداخته خواهد شد. گلبولهای سفید انواع مختلفی دارد که در طی آزمایش CBC Diff به طور کامل بررسی خواهند شد.
مقالات بیماریهای خون و انکولوژی:
دانستنیهای پایه بیماریهای خون
سازمان نظام پزشکی ج.ا.ایران
معاونت آموزشی و پژوهشی
به کوشش:
دکتر بابک پورقلیج
دکتر حسن رودگری
مدیر پژوهش سازمان نظام پزشکی
بسیار مهم است که بر فرسودگی شغلی غلبه کنید بخصوص اگر مدیر هستید و یا در یک شغل حساس و حیاتی مثل کادرهای درمان شاغلید.
بیشترین علت فرسودگی شغلی فشار کار، استرس های کنترل نشده کاری، ضرب الاجل های کاری و ساعات طولانی کار است که باعث خستگی مفرط میشوند. لذا فرد از لحاظ جسمی و ذهنی کاملا درگیر و کلافه و زمین گیر میشود.
البته از نظر بالینی فرسودگی شغلی هنوز یک اصلاح پزشکی مستقل از استرس نیست اما قطعا یک نتیجه ناشی از فرآیندهای غلط و کنترل نشده پر از استرس می باشد که می تواند در صورت عدم مدیریت موثر، شغل و حتی زندگی فرد را فلج و متلاشی کند.
در کشورهای غربی حدود ۷٪ کل شاغلین در همه حرفه ها دچار فرسودگی هستند که ممکن است در کشورهای شرقی متفاوت باشد. البته در برخی مشاغل این آمار بالاتر است مثلا در دستیاران پزشکی تا ۵۰٪ و در حسابدارها و مالی چی ها تا ۸۵٪ هم می رسد که بسیار خطرناک است. طبیعتا شرایط محیط زندگی، اقتصاد، امنیت، رفاه و شاخصه های عمومی یکجامعه هم در سرعت ایجاد و پیشرفت فرسودگی می توانند موثر باشند.
مطالعات نشان داد که برخی بیماریها نیز مرتبط با فرسودگی شغلی می باشند که اثرات متقابل بر یکدیگر دارند، همانند فشارخون، بیماربهای عروق کرونر قلب، اختلالات خواب، افسردگی و اضطراب که گاهی منجر به استفاده از دخانیات و یا سوء مصرف الکل و مواد مخدر و دارو می شوند. حتی دیده شده که فرسودگی شغلی بر روی احساسات و عواطف و باروری نیز اثر گذاشته است.
در مجموع فرسودگی بر کیفیت زندگی فردی، زناشویی (عاطفی، خلقی و جنسی)، اجتماعی و شغلی اثری عمیق می گذارد و آنها را دچار اختلال میکند.
می توان به لحاظ شکلی گفت که فرسودگی شغلی از سه جزء تشکیل شده است:
▪︎خستگی مفرط که هسته اساسی فرسودگی را می سازد و آثار عمیق جسمی، ادراکی و احساسی دارد و در محل کار، این ها بر کیفیت کار و مثبت بودن فرد اثر مستقیم می گذارند.
▪︎بدگمانی و بدبینی(cynisim) باعث اختلال در کیفیت و مهارت تعامل افراد با دیگران می شود و فرد را از شغلش، همکارانش، پروژه هایش و ارباب رجوع دور میکند و نگرشش را به آن ها منفی مینماید. این وضعیت عمدتا ناشی از حجم بالای کار است، هرچند تعارضات و درگیری های درون سازمانی، بی عدالتی و عدم بها دادن به فرد در فرآیندهای تصمیم گیری در محل کار از دیگر عوامل هستند.
▪︎جز سوم احساس بیهودگی است که اشاره به حسی از بی کفایتی و فقدان مفید بودن دارد و فرد در این مرحله احساس میکند استعدادها و مهارتهایشان هرز می رود و نگران است که در زمان و مکانی که لازم باشد نتواند از پس کار و مسئولیت برآید. این حس عمدتا به دنبال دو حس قبلی می آید.
چه کنیم؟
معمولا عوامل محیط شغلی عامل اصلی فرسودگی است لذا شاید تغییر شغل، تیم همکار و یا سطح سازمانی فرد به پیشگیری کمک کند.
برای مدیریت فرسودگی شغلی اصل اول اهمیت دادن به وجود، جسم، روح، احساسات، عواطف، ظرفیت ها خود است و باید مواظب خوراک، خواب، فعالیت بدنی خود بوده و توجه ویژه به تفریحات، ارتباطات اجتماعی و دوستان، ریلکسیشن، خواندن مجلات و اخبار مورد علاقه و طبیعت گردی داشته باشند. همه فعالیت ها و برنامه ها را بنویسند و زمان بندی کنند.
البته همه اینها کمک به خود فرد میکند ولی ممکن است علت ها و ریشه های فرسودگی کماکان در محیط کار باقی باشند. در این مرحله باید با دقت آنچه را می شود تغییر داد و یا رها کرد را تعیین کنند تا از علل کاسته شود. شاید لازم شود نگرش خود به شغل و مسولیت ها را عوض کرد. باید خسته کننده ترین ها را پیدا کرد و تغییر داد و یا رها کرد. گاهی تغییر فضا و دکور و اتمسفر خود برخی موارد جزئی تر را برطرف می کند و گاهی بسیار فراتر از آن باید شغل را عوض کرد پیش از آن که شغل سرنوشت ما را به بدی عوض کند.
باید نهایت تلاش را کرد تا از هرچه و با هرکس که در محیط کار استرس زا است دوری نمود و باید بتوان انتظار خود از همکاران، رویا و ارباب رجوع را بازتعریف نمود.
اگر حس بدبینی و بدگمانی از علل بارز فرسودگی است آن گاه باید به دنبال ارتباطات فردی و اجتماعی تازه تر بود و دوستان جدیدتری در محل کار و یا زندگی یافت. در محیط کار باید حس حمایت از همدیگر را افزایش داد چون احتمالا دیگران هم درگیر فرسودگی شده باشند.
سازمان نظام پزشکی ج.ا.ایران
معاونت آموزشی و پژوهشی
به کوشش:
دکتر بابک پورقلیج
سندروم های آلرژی به پروتئین شیر گاو:
1-پروکتوکولیت آلرژیک: وجود رگه های خون در مدفوع شیرخوار زیر شش ماه خوشحال بدون تب و معمولا شیر مادر خوار
2-انتروکولیت ناشی از آلرژی: اسهال خونی ، استفراغ ،بدحالی ،تب و تابلوی مشابه سپسیس و شوک
3- انتروپاتی آلرژیک : اسهال غیر خونی مزمن حجیم همراه با اختلال رشد
4-آنافیلاکسی غذایی
5-ازوفاژیت ائوزینوفیلیک: گیر کردن غذا در مری معمولاً در پسر بچه های سن دبستان
6- سایر بیماریهای ائوزینوفیلیک دستگاه گوارش
7-اگزمای آتوپیک: معمولا فقط درحدود یک سوم موارد آلرژیهای غذایی نقش دارند.
پروکتوکولیت آلرژیک
با توجه به شیوع بالای پروکتوکولیت آلرژیک و شیوع نسبتاً کم سایر موارد فوق ، به پروکتوکولیت آلرژیک بیشتر خواهیم پرداخت.
تابلوی بالینی:
معمولاً به صورت بروز رگه های خون در مدفوع از سن یک روزگی تا شش ماهگی و گاهی اوقات تا یک سالگی در شیرخوارانی که حداقل در نیمی از موارد شیر مادر خوار هستند می باشد.
این شیرخواران حال عمومی خوب داشته و فاقد تب هستند و معمولاً رشد نرمالی نیز دارند.
در بررسی های آزمایشگاهی گلبولهای سفید و گاهی گلبولهای قرمز در مدفوع دیده می شوند.
ممکن است با سایر علائم آلرژی مثل اگزما همراهی داشته یا نداشته باشند.
با این تابلوی بالینی اقدام تشخیصی بیشتری لازم نیست هر چند گاهی اوقات در مواردی که تشخیص مبهم است از رکتوسیگموئیدوسکوپی میتوان استفاده کرد.
درمان
اساس درمان حذف پروتئین های آلرژن از رژیم غذایی شیرخوار است. شایعترین آلرژن ها به ترتیب شیوع در پروکتوکولیت آلرژیک عبارتند از : لبنیات گاوی ،سویا ،تخم مرغ ،ذرت و شکلات
شیر مادر خواران: در شیرخوارانی که با شیر مادر تغذیه می شوند مواد غذایی آلرژن باید به ترتیب شیوع، هر دو هفته از رژیم غذایی مادر حذف شوند و در صورت تداوم دفع خون پس از دو هفته ماده آلرژن بعدی در این رژیم قرار گیرد، یعنی در ابتدا توصیه می شود مادر از مصرف لبنیات گاوی خودداری کند. اگر پس از دو هفته همچنان رگه خون در مدفوع ادامه داشت حذف سویا و تخممرغ و در قدم بعد سایر آلرژن های شایع توصیه می شود.
با توجه به اینکه پروتئین شیر گوسفند و بز ۹۰% با پروتئین شیر گاو واکنش متقاطع دارد فلذا منطقی است که در قدم اول لبنیات گوسفند و بز نیز از رژیم غذایی مادر حذف شود .
به مادر توصیه میشود با توجه به حذف لبنیات، از قرص کلسیم دی روزانه یک تا دو عدد استفاده کند.
مصرف لبنیات شتر و اسب و الاغ با توجه به تنها ۴ درصد احتمال واکنش متقاطع با پروتئین شیرگاو معمولاً مشکلی ایجاد نمی کند
شیر خشک خواران: در کودکان شیر خشک خوار باید از شیر خشک های با پروتئین کاملاً هیدرولیزه یعنی آپتامیل پپتی ،آپتامیل پپتی جونیور، نوترامیژن یا کومیداژن استفاده شود.
نکته مهم:
استفاده از شیر خشک های با پروتئین کمی هیدرولیزه یعنی شیرخشک های دارای پسوند HA در درمان آلرژی توصیه نمیشود. تنها اندیکاسیون شیرخشکهای HAدر شیرخوارانیست که ((هیچ علامتی از آلرژی ندارند و شیر خشک خوار هستند و در خانواده سابقه قوی آلرژی دارند)).
مدت درمان:
مدت رژیم فوق شش ماه تمام و تا سن ۹ تا ۱۲ ماهگی شیرخوار است. پس از آن به تدریج آلرژن ها از آلرژن های کمتر شایع با مقدار کم و نظارت والدین وارد رژیم غذایی شیرخوار میشوند و در صورت عدم بروز خون در مدفوع به تدریج مقدار آن افزایش مییابد و ظرف یک تا دو هفته ماده آلرژن بعدی امتحان میشود.
در صورت بروز رگه خون در مدفوع با شروع ماده غذایی جدید آن ماده به مدت سه ماه مجدداً از رژیم غذایی حذف و پس از ۳ ماه دوباره به تدریج و با مقدار کم وارد رژیم غذایی شیرخوار خواهد شد.
در شیرخشک خواران، هر چند منابع علمی توصیه به استفاده از شیرخشک های معمولی برای شکستن رژیم در سن ۹ تا ۱۲ ماهگی و ۶ ماه پس از شروع رژیم رادارند اما برخی متخصصین استفاده از شیرخشکهای کمی هیدرولیزه یعنی HAرابرای شکستن رژیم توصیه می کنند.
نکته مهم :
در زمان شروع غذای کمکی نیز باید به مراعات رژیم توسط شیرخوار توجه کافی شود یعنی آلرژن های شایع به ویژه لبنیات گاو و گوسفند همچنان در رژیم غذایی شیرخوار نباید باشند و نکته مهم آنکه از غذاهای آماده کودکان موجود در بازار که تقریبا همگی دارای شیر گاو هستند استفاده نشود.
زمان شروع غذای کمکی در این شیرخواران تفاوتی با شیرخواران سالم نداشته و میتوان در سن ۴ تا ۶ ماهگی برای آنها نیز غذای کمکی شروع کرد
نکته مهم:
ملاک پاسخ به درمان عدم رویت خون واضح در مدفوع است و نیازی به تکرار آزمایش مدفوع نیست، چرا که تا مدتها ممکن است گلبول های سفید در مدفوع دیده شوند که نشان دهنده عدم پاسخ به درمان نیست
هرچند در برخی منابع توصیه می شود که در صورتی که مادر مجبور به حذف بیش از دو ماده غذایی اصلی از رژیم غذایی شود بهتر است شیر مادر قطع و از شیرخشک های کاملاً هیدرولیزه استفاده شود اما با توجه به مزایای شیر مادر در صورتی که مادر مشکلی با این موضوع ندارد بهتر است همچنان رژیم را ادامه بدهد و اطمینان بخشی از جانب پزشک درباره سیر مطلوب بیماری به خانواده انجام شود.
نکته :گاهی اوقات که علیرغم حذف آلرژن ها از رژیم غذایی مادر دفع خون واضح در مدفوع شیرخوار ادامه می یابد می توان مصرف قرص پانکراتین توسط مادر همراه با غذا هر وعده یک عدد را به مدت ۲ تا ۴ هفته امتحان کرد.
نکته: مصرف پروبیوتیکها توسط شیرخوار میتواند در درمان آلرژی نقش کمکی داشته باشد.
دکتر حسین علیمددی
فوق تخصص گوارش کودکان
دانشیار دانشگاه علوم پزشکی تهران
سازمان نظام پزشکی ج.ا.ایران
معاونت آموزشی و پژوهشی
به کوشش:
دکتر بابک پورقلیج
دکتر مریم باقریان
فوق تخصص هماتولوژي اونكولوژي و پيوند مغز استخوان
خون و سلول های خونی
خون بافت مایعی است که از چهار جزء اصلی : پلاسما، گلبول های قرمز، گلبول های سفید و پلاکت ها تشکیل شده است.
خون عملکردهای مختلفی دارد که از جمله آنها می توان به موارد زیر اشاره کرد:
خونی که در عروق بدن شما در حال گردش می باشد، به عنوان خون کامل شناخته می شود و حدود 7 تا 8 درصد از کل وزن بدن شما را تشکیل می دهد.
خون کامل شامل حدود 55 درصد پلاسما و 45 درصد سلول های خونی است. یک فرد بالغ با قد متوسط حدودا بین 10-12 پیمانه خون در سیستم گردش خون خود دارد.
سلول های خونی از سلول های بنیادی خون ساز تشکیل می شوند و در مغز استخوان از طریق فرآیند بسیار تنظیم شده تولید می شوند. سلول های بنیادی خون ساز قادرند به گلبول های قرمز، گلبول های سفید و پلاکت تبدیل شوند . این سلول ها را می توان همچنین در بند ناف نوزادان تازه متولد شده نیز یافت نمود. سلول های بنیادی برای درمان انواع بیماری ها از جمله لوسمی، لنفوم، نارسایی مغز استخوان و اختلالات مختلف ایمنی استفاده می شوند.
اجزای خون و اهمیت آنها
بسیاری از شما تاکنون تحت آزمایش خون یا اهدای خون قرار گرفته اید، اما هماتولوژی و مطالعات در زمینه خون موارد بسیار بیشتری از اینها را شامل می شود. پزشکانی که در زمینه خون تخصص دارند (هماتولوژیست) پیشرفت های بسیاری را در زمینه درمان و پیشگیری از بیماری های خونی انجام داده اند.
ما طی این مقاله و مقالات بعدی تلاش می کنیم با معرفی اصولی سلول های خونی، بیماری های شایع ، بیان علل و روش های درمانی نوین و کاربردی ،سطح آگاهی عموم جامعه را افزایش دهیم و به سوالات متداول بیماران پاسخ دهیم.
پلاسما
جزء مایع خون، پلاسما نامیده می شود که مخلوطی از آب، قند، چربی، پروتئین و الکترولیت ها است. وظیفه اصلی پلاسما انتقال سلول های خونی در سراسر بدن به منظورانتقال مواد مغذی، مواد زائد، آنتی بادی ها، پروتئین های ایجاد کننده انعقاد، پیام رسان های شیمیایی مانند هورمون ها و پروتئین هایی است که به حفظ تعادل مایعات بدن کمک می کنند.
گلبول های قرمز( اریتروسیت ها)
گلبولهای قرمز که به دلیل رنگ قرمز روشنشان شناخته میشوند، فراوانترین سلول ها در خون هستند و حدود ۴۰ تا ۴۵ درصد حجم آن را تشکیل میدهند. شکل یک گلبول قرمز بصورت یک دیسک مقعرالطرفین با مرکز مسطح است . به عبارت دیگر هر دو وجه دیسک دارای فرورفتگیهای کاسهمانند کم عمقی هستند.
تولید گلبول های قرمز توسط اریتروپویتین، هورمونی که عمدتاً توسط کلیه ها تولید می شود، کنترل می شود. ساخت گلبولهای قرمز خون به صورت سلولهای نابالغ در مغز استخوان شروع میشود و تقریباً پس از هفت روز و رسیدن به بلوغ در جریان خون آزاد میشوند. برخلاف بسیاری از سلولهای دیگر، گلبولهای قرمز هیچ هستهای ندارند و به راحتی میتوانند شکل خود را تغییر دهند تا در رگهای خونی مختلف بدن جای بگیرند. با این حال، با اینکه فقدان هسته، گلبول قرمز را انعطافپذیرتر میکند،ولی طول عمر سلول را در مسیر عبور از کوچکترین رگهای خونی محدود میکند و به غشای سلول آسیب میرساند و ذخیره انرژی آن را کاهش میدهد. گلبول های قرمز به طور متوسط تنها 120 روز زنده می مانند.
گلبول های قرمز حاوی پروتئین خاصی به نام هموگلوبین هستند که به انتقال اکسیژن از ریه ها به بقیه بدن کمک می کنند و سپس دی اکسید کربن را از بدن به ریه ها برمی گردانند تا بتوان آن را بازدم کرد. به دلیل وجود تعداد زیادی گلبول قرمز که رنگ خود را از هموگلوبین می گیرند، خون قرمز به نظر می رسد. درصدی از حجم کل خون که از گلبول های قرمز تشکیل شده است، هماتوکریت نامیده می شود و یک معیار رایج برای اندازه گیری سطح گلبول های قرمز خون است. این نسبت در زنان و مردان سالم و بالغ به ترتیب برابر ۴۵–۳۵ و ۵۰–۴۰ درصد است.
گلبول های سفید(لکوسیت ها)
گلبول های سفید از بدن در برابر عفونت محافظت می کنند. تعداد آنها بسیار کمتر از گلبول های قرمز است و حدود 1 درصد از خون شما را تشکیل می دهند.
رایج ترین نوع گلبول های سفید، نوتروفیل ها هستند که 55 تا 70 درصد از کل گلبول های سفید را تشکیل می دهند. هر نوتروفیل کمتر از یک روز زندگی میکند، بنابراین مغز استخوان شما باید دائماً نوتروفیلهای جدیدی بسازد تا محافظت در برابر عفونت را حفظ کند. تزریق نوتروفیل به فرد، معمولاً مؤثر نیست زیرا آنها برای مدت طولانی در بدن باقی نمی مانند.
نوع اصلی دیگر گلبول سفید، لنفوسیت است. دو جمعیت اصلی از این سلول ها وجود دارد. لنفوسیت های T به تنظیم عملکرد سایر سلول های ایمنی کمک می کنند و به طور مستقیم به سلول های آلوده عفونی و سلول های تومورال حمله می کنند. لنفوسیت های B آنتی بادی می سازند .این آنتی بادی ها،پروتئین هایی هستند که به طور خاص باکتری ها، ویروس ها و سایر مواد خارجی را هدف قرار می دهند.
انواع دیگر لکوسیت ها شامل : منوسیت ها، اﺋوزینوفیل ها، بازوفیل ها
پلاکت ها (ترومبوسیت)
برخلاف گلبولهای قرمز و سفید، پلاکتها در واقع سلول نیستند، بلکه قطعات کوچکی از سلولهایی به نام مگاکاریوسیت ها (موجود در مغز استخوان) هستند. پلاکت ها با جمع شدن در محل آسیب عروق، و چسبیدن به پوشش رگ خونی آسیب دیده و تشکیل یک پایه و سازه، به فرآیند لخته شدن خون (یا انعقاد) کمک می کند. این امر منجر به تشکیل لخته فیبرینی می شود که زخم را می پوشاند و از نشت خون به بیرون جلوگیری می کند. فیبرین همچنین داربست اولیه را تشکیل می دهد که بر روی آن بافت جدید تشکیل می شود و در نتیجه باعث بهبودی محل آسیب می شود.
افزایش پلاکتها بیش از حد طبیعی میتواند باعث لخته شدن غیرضروری خون شود که منجر به سکته مغزی و حملات قلبی می شود. با این حال، به لطف پیشرفت های انجام شده در درمان های ضد پلاکتی، درمان هایی برای کمک به جلوگیری از این حوادث بالقوه کشنده وجود دارد. برعکس، تعداد کمتر از حد طبیعی پلاکت ها می توانند منجر به خونریزی گسترده شوند.
شمارش کامل سلول های خونی (CBC)
آزمایش شمارش کامل خون (CBC) اطلاعات مهمی در مورد انواع و تعداد سلولهای خون، به ویژه گلبولهای قرمز خون و درصد آنها (هماتوکریت) یا محتوای پروتئین (هموگلوبین)، گلبولهای سفید و پلاکتها به پزشک میدهد که به تفصیل در جلسات بعد صحبت خواهد شد.
نتایج CBC ممکن است شرایطی مانند کم خونی، عفونت و سایر اختلالات را تشخیص دهد.
پزشک شما همچنین ممکن است یک اسمیر خون انجام دهد، که راهی برای مشاهده سلول های خونی شما در زیر میکروسکوپ است که در مطالب آتی شما را با یافته های قابل مشاهده در این آزمایش آشنا می کنیم.
سازمان نظام پزشکی ج.ا.ایران
معاونت آموزشی و پژوهشی
به کوشش:
دکتر بابک پورقلیج
سرطان پستان شایعترین سرطان بانوان در جهان است که تقریبا حدود بیست و پنج درصد از کل سرطان های رایج زنان را به خود اختصاص داده است. سرطان های شایع در بین زنان به ترتیب عبارتند از پستان، روده بزرگ، ریه و دهانه رحم که مجموعا نزدیک به ۵٠ درصد از تمامی سرطان های زنان را تشکیل میدهند البته این آمار غربی است و در آن محاسبه سرطان های غیرملانومی پوست لحاظ نشده است، هرچند در شرق این آمار خیلی متفاوت نیست.
به یاد داشته باشیم که در حدود پنج تا ١۵ درصد و در برخی جوامع تا حتی درصدهای بیشتری از سرطان های پستان زودهنگام از نوع ارثی است. البته برای افرادی که در معرض چنین خطر ارثی هستند، با ارجاع به پزشکان متخصص ژنتیک بالینی می توان میزان ریسک را برای فرد و یا نزدیکانش تخمین زد و حتی خطر بروز آن را با تمهیدات دارویی و یا جراحی کاهش داد و یا می توان با پیگیری های تخصصی لازم، سرطان را در مراحل ابتدایی شناسایی کرد تا امکان درمان موثر و حتی قطعی بیشتر شود.
ژن های دخیل در بروز سرطان های ارثی پستان و از جمله دو ژن بسیار معروف یعنی BRCA1 و BRCA2 با تکنولوژی های جدید به راحتی قابل شناسایی بوده و این امکان در کشور ما نیز خوشبختانه فراهم شده است.
وجود جهش های بیماری زا در این ژن ها می تواند تا ۷۰ الی ۸۰ درصد با سرطان های پستان در زنان و همینطور درصد بالایی از سرطان تخمدان در آنها همراه باشد. البته این جهش ها با افزایش چشمگیر خطر سرطان پروستات (تا ۷ برابر) و پستان (تا ۸٪ ناقلین) در مردان نیز همراه است. در ضمن جهش در این دو ژن، خطر بروز انواع دیگری از سرطان ها همانند روده بزرگ، مری، معده، پانکراس، تیروئید، غدد لنفاوی و امثالهم را نیز در هر دو جنس به طرز قابل توجهی افزایش می دهد.
جهش در ژن های دیگر همانند ATM ، CHEK2 ، PTEN ،TP53 ، PALB2 ، CDH1 نیز با احتمال افزایش سرطان پستان همراه هستند. مثلا جهش در ژن PALB2 با حدود ۶۰٪ بروز سرطان پستان تا سن ۷۰ سالگی در صورت وجود تاریخچه خانوادگی سرطان همراهند و یا ناقلین جهش در ژن PTEN با ۲۵ تا ۸۰ درصد (در برخی مطالعات) با سرطان پستان مواجهه می شوند.
در جهش TP53 انواع سرطان های دیگر همانند خون، استخوان و مغز نیز در کنار سرطان پستان (تا حدود ۵۵ درصد در ناقلین تا سن ۷۰ سالگی) در فرد یا بستگانش که ناقل باشند، افزایش می یابد. جهش در ژن CDH1 با حدود ۵۲ درصد ریسک بروز سرطان پستان همراه است، هرچند سرطان معده در این افراد تا ۸۰ درصد امکان بروز دارد.
بنابراین در موارد شک به احتمال ارثی بودن سرطان بهترین کار ارجاع بیمار به پزشکان متخصص ژنتیک است که با تخمین ریسک و روش های پیگیری موضوع آشنا می باشند. این پزشکان در برخی دانشگاه های کشور مستقر هستند.
به طور کلی مهمترین عوامل موثر بر شیوع سرطان پستان (اکتسابی و حتی ارثی) عبارت از سبک زندگی، تغذیه، میزان تحرک و ورزش، زمان شروع اولین عادت ماهیانه، تعداد فرزند، مجموع مدت شیردهی، سابقه عفونت پستان، مصرف داروهای هورمونی، زمینه ارثی و برخی عوامل جزیی دیگر،می باشند. این عوامل می توانند خطر بروز سرطان را زیاد و یا کم کنند.
رودگری تصریح کرد: لذا با هوشیاری و آگاهی از علائم شایع سرطان پستان و حساس بودن نسبت به وقوع انواع سرطان در خانواده (چه مرد و چه زن) به شناسایی زودهنگام سرطان پستان کمک کرده و همچنین می تواند منجر به افزایش امید به درمان شود. به یاد داشته باشیم سن پایین به هنگام ابتلا (به خصوص زیر ۴۰ سال) و یا تعدد وجود سرطان پستان، تخمدان، پروستات و غیره در یک خانواده از عواملی هستند که باید برای ارجاع بیمار به پزشکان متخصص ژنتیک به آن ها توجه نمود. مسلما چنین مراجعه به هنگام و درست می تواند سرنوشت بیمار و یا بستگانش را تغییر دهد.
سرطان پستان در بعضی افراد بدون علامت ظاهر میشود و گاهی علائمی دارد که در افراد مختلف متفاوت است. وجود داشتن علامتهای زیر لزوماً به معنی این نیست که به این بیماری مبتلا شدهایم، اما با دیدن این علائم کلی، میتوانیم به این بیماری شک کنیم و به پزشک مراجعه کنیم:
ایجاد شدن برجستگی یا اجزای توده مانند در پستان یا حفرهی زیر بغل
تورم بخشی از پستان یا ضخیم شدن پوست آن
پرتقالی شدن پوست پستان
درد نوک پستان یا کشیده شدن نوک پستان به سمت داخل
قرمز یا پوست پوست شدن نوک پستان
ترشح هر نوع مادهای غیر از شیر از نوک پستان (مثل خون)
هرگونه تغییر در شکل پستان یا حس درد
تودههایی که در پستان بهوجود میآیند، همه سرطانی نیستند. گاهی این تودهها کیستهایی کوچک پر از مایع هستند و در بیشتر موارد به دلایل دیگری غیر از سرطان ایجاد میشوند. با عنوان مثال کیستها و وضعیت فیبروکیستیک پستان، دو عامل بسیار شایع هستند. وضعیت فیبروکیستیک تغییراتی در پستان ایجاد میکند که ممکن است همراه با درد، سوزش و ایجاد شدن یک توده پستانی باشد.
وقتی علائم را در خودمان تشخیص دادیم، باید به پزشک متخصص مراجعه کنیم. اگر پزشک تشخیص دهد که به سرطان پستان مبتلا هستیم، دورهی درمان را آغاز میکند. انتخاب شیوهی درمان بستگی به نوع سرطان و میزان پیشروی آن دارد. هر چه زودتر این بیماری را تشخیص دهیم (در مراحل اولیه) درمان آن راحتتر میشود. برای درمان سرطان شیوههای مختلفی وجود دارد از جمله:
جراحی: یکی از شیوههای درمان سرطان پستان، جراحی برای برداشتن توده سرطانی است.
شیمیدرمانی: در شیمیدرمانی، با استفاده از داروهای خوراکی و تزریقی سعی میکنند سلولهای سرطانی را بکشند و تودهی سرطانی را کوچکتر کنند.
هورمون درمانی: یکی دیگر از شیوهها این است که نگذاریم هورمونهای زنانه که برای سلولها لازم است، به سلولهای سرطانی برسند.
زیست درمانی یا درمان بیولوژیک: در این شیوه درمانی سعی میکنند سیستم ایمنی فرد را قوی کنند تا بتواند به سرطان غلبه کند.
پرتودرمانی: کشتن سلولهای سرطانی از طریق پرتوهایی مثل اشعه ایکس
به کوشش :
دکتر حسن رودگری
مدیر پژوهش
معاونت آموزشی و پژوهشی
سازمان نظام پزشکی ج.ا.ایران
به کوشش :
دکتر بابک پورقلیج
دکتر امیرعلی سهراب پور
فوق تخصص بیماریهای گوارش و کبد
یکچهارم جمعیت جهان کبدچرب دارند. در دیابتیها کبدچرب بسار شایعتر است و سهچهارم افراد دیابتی، کبدچرب دارند. خطر پیشرفت کبدچرب و ایجاد عوارض کبدی، در دیابتیها بیشتر از کسانی است که دیابت ندارند. تا امروز، هیچ دارویی (شیمیایی، گیاهی، عطاری، طب قدیم، طب جدید) برای درمان کبدچرب وجود ندارد. اگر دارویی برای این بیماری وجود داشت، بیش از دو میلیارد انسان در کرۀ زمین به این مشکل مبتلا نمیبودند. مراقب باشید فریب فروشندگان دارو و مکملها (بهخصوص داروهای گیاهی) را نخورید. البته تحقیقات علمی در دنیا در جریان است و بعید نیست تا چند سال آینده، داروهای اثربخش و کمعارضه برای درمان کبدچرب به بازار جهانی معرفی شوند.
درمان اصلی بیماری کبدچرب، رسیدن به وزن مناسب از طریق رژیم غذایی و فعالیت بدنی است.
به طور کلی، غذاهایی که با آسیب سلولی مبارزه میکنند، استفاده از انسولین را برای بدن شما آسانتر میکنند یا التهاب را کاهش میدهند، میتوانند به معکوس کردن این وضعیت کمک کنند.
از آنجایی که هر فرد متفاوت است، باید با پزشک و متخصص تغذیه، برای بررسی سایر علل بیماری کبدی، و ارائه یک برنامه غذایی مناسب برای خود صحبت کنید.
به عنوان یک اصل کلّی، مبتلایان به کبدچرب باید کالری کم دریافت کنند. بنابراین، حتی غذاهایی که برای آنها مفید هستند، باید به مقدار کم و کنترل شده مصرف شوند. زیادهروی، حتی در مصرف مواد مفید، میتواند باعث تشدید بیماری و صدمه خوردن به سلامتی شما شود.
غذاهایی که در کبدچرب مفیدند
رژیم غذایی مدیترانهای اگرچه نخستین بار برای مبتلایان به بیماری کبدچرب طراحی نشده، اما شامل بسیاری از مواد غذایی است که به کاهش چربی در کبد شما کمک میکنند و شامل چربیهای سالم ، آنتی اکسیدانها و کربوهیدراتهای پیچیده است.
اگر کبدچرب دارید، مواد غذایی زیر برای شما مفید هستند:
ماهی و غذاهای دریایی
غلات کامل
آجیل
روغن زیتون
سبزیجات
آووکادو
حبوبات
چربیهای مناسب را انتخاب کنید
سلولهای شما از گلوکز (نوعی قند)، به عنوان سوخت استفاده میکنند. هورمون انسولین کمک میکند که گلوکز از غذای هضم شده، به سلولهای شما برسد.
اغلب مبتلایان به بیماری کبدچرب دارای وضعیتی به نام «مقاومت به انسولین» هستند. یعنی بدن آنها انسولین میسازد اما نمیتواند به خوبی از آن استفاده کند، در نتیجه گلوکز در خون آنها تجمع مییابد میشود و کبد آن را به چربی تبدیل کرده، در خود ذخیره میکند.
برخی چربیها در رژیم غذایی میتوانند به بدن شما کمک کنند تا از انسولین بهتر استفاده کند، طوری که سلولهای بدن شما بتوانند گلوکز را جذب کنند و کبد شما نیازی به ساخت و ذخیره چربی نداشته باشد.
در رژیم غذایی خود، از این مواد بیشتر استفاده کنید:
اسیدهای چرب امگا-3، موجود در ماهی ، روغن ماهی ، روغنهای گیاهی، آجیل (بهویژه گردو)، دانه کتان و روغن بذر کتان و سبزیجات برگدار ، چربیهای غیراشباع موجود در منابع گیاهی مانند زیتون، آجیل و آووکادو
غذاهایی که باید از آنها اجتناب کنید:
از چربیهای اشباع پرهیز کنید چون مصرف آنها منجر به رسوب چربی بیشتر در کبد شما میشود. این مواد زیانآور در غذاهای زیر به مقدار زیاد وجود دارند:
پنیر پرُچرب
ماست پُرچرب
گوشت قرمز
محصولات پخته شده و غذاهای سرخ شده با روغن نخل یا نارگیل.
اقلام قندی مانند آبنبات، نوشابه معمولی و سایر مواد غذایی دارای قندهای افزوده از جمله شربت ذرت.
آنتیاکسیدانها و مکملهای مفید برای سلامت کبد
وقتی مواد مغذی به درستی تجزیه نشوند، سلولها آسیب میبینند. این میتواند منجر به تجمع چربی در کبد شما شود. ترکیباتی که به عنوان آنتیاکسیدان شناخته میشوند میتوانند به محافظت از سلولها در برابر این آسیب کمک کنند.
آنتیاکسیدانها در کدام مواد غذایی یافت می شوند؟
قهوه (مصرف 4 فنجان قهوه بدون شکر در روز برای کبدچرب بسیار مفید است)
چای سبز
سیر خام
میوهها، به ویژه تمشک و خانواده آن
سبزیجات
دانه آفتابگردان
بادام
روغنهای گیاهی مایع با چربیهای غیراشباع، مانند روغن زیتون یا کانولا.
مکملها
دانشمندان در حال مطالعه برخی مکملها هستند تا ببینند آیا ممکن است برای کبد شما مفید باشند یا خیر:
گوجیبِری (وُلفبِری)، گیاهی که اغلب در طب چینی استفاده میشود، ادعا شده که اندازه دور شکم را کاهش میدهد. اما تحقیقات بیشتری لازم است تا معلوم گردد این ادعا حقیقت دارد یا خیر.
رِسوِراترول، که از پوست انگور قرمز به دست میآید، ممکن است به کنترل التهاب کمک کند. مطالعات متناقض نشان میدهد که فایدۀ آن بستگی به میزان مصرفش دارد.
سلنیوم یک ماده معدنی است که در ماهی تن و صدف یافت میشود. (بیشتر افراد در رژیم غذایی خود به اندازه کافی دریافت میکنند و اغلب نیاز به مصرف بیشتر آن نیست)
خار مریم. ممکن است آن را به نام سیلیمارین، لیورگل یا اسامی دیگر بشناسید. مطالعات علمی نشان دادهاند که مصرف این ماده هیچ تأثیر مفیدی بر بافت کبد ندارد.
بِربِرین، گیاهی است که در طب چینی استفاده میشود. در مطالعات اولیه، به نظر میرسد که به کاهش کلسترول و کنترل قند خون کمک کند. اما تحقیقات بیشتری لازم است تا معلوم گردد این اثر واقعاً وجود دارد یا خیر.
قبل از مصرف هرگونه مکملی با پزشک مشورت کنید. مکملها میتوانند با داروهای مهم دیگری که مصرف میکنید تداخل داشته باشند، یا خود، عوارض برای شما ایجاد کنند. اگر مقدار مناسب مکملها را به روش صحیح مصرف نکنید، ممکن است مفید نباشند یا حتّی زیانآور باشند.
ویتامینها و مواد معدنی
در رژیم غذایی خود به اندازه کافی از مواد زیر استفاده کنید:
ویتامین D. سطوح پایین این نوع ویتامین ممکن است در انواع شدید کبدچرب نقش داشته باشد. در زیر نور خورشید، بدن شما ویتامین D تولید میکند. همچنین میتوانید آن را در برخی محصولات لبنی دریافت کنید. لبنیات کم چرب را انتخاب کنید زیرا چربی اشباع کمتری دارند.
پتاسیم. سطوح پایین آن ممکن است با بیماری کبدچرب غیرالکلی مرتبط باشد. ماهیهایی مانند سالمون منبع خوبی برای پتاسیم هستند. همچنین پتاسیم در سبزیجات از جمله کلم بروکلی، گوجه فرنگی، نخود فرنگی و سیب زمینی شیرین و میوههایی مانند موز، کیوی و زردآلو به میزان زیاد وجود دارد. لبنیات مانند شیر و ماست نیز سرشار از پتاسیم هستند. یادتان باشد انواع کم چرب را انتخاب کنید.
بتائین. ممکن است از کبد شما در برابر رسوب چربی محافظت کند، اما نتایج تحقیقات متناقض است. این ماده در جوانه گندم و میگو وجود دارد.
اجتناب از الکل
الکل یک سمّ کبدی و عامل بسیار مهمی در ایجاد و تشدید کبدچرب و تبدیل شدن آن به سیروز کبدی و سرطان کبد است. تحقیقات اخیر نشان دادهاند که در فردی که کبدچرب دارد، حتی مقادیر اندکی الکل هم خطرناک است. بنابراین اگر کبدچرب دارید، توصیه پزشکان، پرهیز اکید از مصرف الکل است.
کاهش وزن، درمان اصلی کبدچرب
مهمترین درمان کبدچرب، کاهش وزن است. حتی کاهش 5 درصد از وزن بدن نیز میتواند چربی را در کبد شما کاهش دهد. اگر حدود 10 درصد از وزن بدن خود را کاهش دهید، التهاب و احتمال آسیب به سلولهای کبدی را کاهش خواهید داد. کبدچرب با کاهش وزن کاهش مییابد و حتی میتواند به طور کامل برطرف شود. در افرادی که کبدچرب سبب آسیب به سلولهای سالم کبدشان شده، و فیبروز کبدی خفیف تا متوسط هم پیدا کردهاند، کاهشوزن میتواند علاوه بر رفع چربی از کبد، باعث رفع فیبروز کبد و بازگشت سلامت کامل به کبد شود.
در کاهش وزن عجله نکنید – نیم تا یک کیلو کاهش وزن در هفته کافی است. کاهش وزن سریع ممکن است اوضاع را بدتر کند. به دلایل نامعلوم، کاهش وزن سریع خود باعث تشدید کبدچرب میشود. اگر نمیتوانید وزن خود را کاهش دهید، از پزشک سوال کنید که آیا جراحی کاهش وزن برای شما گزینه مناسبی هست یا خیر.
ورزش مناسب برای داشتن کبد سالم
ورزش هوازی میتواند میزان چربی کبد شما را کاهش دهد. تمرینات مقاومتی یا تمرینات قدرتی مانند وزنه برداری نیز میتواند بیماری کبدچرب را بهبود بخشد. تلاش کنید حداقل 5 روز در هفته، هر بار 30 تا 60 دقیقه یا بیشتر تمرینات هوازی انجام دهید و اگر اهل تمرینات مقاومتی هستید، 3 روز در هفته تمرینات قدرتی متوسط را هدف قرار دهید.
مطالعات جدید نشان دادهاند حتی مقادیر کمتر ورزش هم مفید است. حتی اگر روزی نیمساعت پیادهروی کنید، بهتر از آن است که هیچ فعالیتی نداشته باشید.
کنترل قند خون مهم است
دستورات پزشک را برای درمان دیابت خود اجرا کنید. داروهای خود را طبق دستور مصرف کنید و مراقب کنترل قند خون خود باشید.
مراقب چربی خون باشید
برای حفظ سلامت کبد خود باید کلسترول و تریگلیسیرید (چربیهای موجود در خون) را در سطح سالم نگه دارید. یک رژیم غذایی سالم و عمدتاً گیاهی داشته باشید، ورزش منظم را فراموش نکنید و در صورت تجویز پزشک از دارو برای کاهش چربی خون استفاده کنید.
از همین نویسنده :
سازمان نظام پزشکی ج.ا.ایران
معاونت آموزشی و پژوهشی
به کوشش:
دکتر بابک پورقلیج