بهاءالدوله پسر شاه قاسم پسر شمس الدین محمد نوربخشی در قرن نهم هجری قمری و در زمان حکومت صفویان در طرشت از حوالی شهر تهران به دنیا آمد. آنچه او را از سایر اطباء متمایز نموده است تمایل و گرایش وی به تجربه در امر معالجات است. از همین رو در سال ۹۰۷ هجری اقدام به نگارش کتاب خلاصه التجارب نمود.
سیریل الگود مورخ بریتانیایی در مورد این کتاب چنین میگوید: "من کتاب بهاءالدوله را موثق ترین و معتبرترین مرجع استناد تاریخ پزشکی دوره صفویه و یکی از بهترین و جالب ترین کتب درسی پزشکی که تا به امروز نوشته شده، است میدانم"
وی کتاب خلاصه التجارب را به زبان فارسی در ۲۸ باب نگاشته و در آن از روایات معصومین (علیهم السلام) در لابلای مباحث استفاده نموده است. به نظر می رسد وی نخستین پزشکی است که به نحو شایسته بیماری سیاه سرفه و بیماریهای مقاربتی مانند سیفیلیس را توصیف کرده است.
وی در کتابش از هفت روش برای بیهوش نمودن بیماران نیازمند جراحی یاد مینماید. او معتقد بود که می بایست پس از اتمام جراحی، باز لولهای در شکم کار گذاشت و سرآن را به کیسه بی منفذی متصل نمود و با سوراخ نمودن وسط، لوله چرک از طریق مکش تخلیه شود. همچنین وی معتقد بود که پس از عمل جراحی شکم بیمار میبایست در حال نشسته قرار گیرد.
بهاءالدوله در خصوص نحوه برخورد با زکامهای ناشی از حساسیت نسبت به گردههای گل و همچنین نحوه انتقال بیماریهای از حیوانات در کتاب خود شرح میدهد. وی معتقد بود ابتلا به بیماری آبله موجب مصونیت های بعدی میگردد. وی جهت پیشگیری از این بیماری ریشههای خشک شده آبله را میسایید و با نبات به اطفال تندرست میخوراند (کاری شبیه به واکسیناسیون امروزی). در متن کتاب وی پیرامون فایده روش فوق چنین آمده:
"واندر این ملک خشک ریشه های آبله را با نبات سوده {می سایند}. گر بخورد اطفال تندرست می کنند و آفت هوای عفن مولد آبله را از ایشان باز می دارد و اگر {پس از این کار} آبله برمی آورند اندک و کم مضرت می باشد"
بنا به قولی این پزشک حاذق در زمان شاه اسماعیل صفوی درگذشت. آیا میتوان این پزشک را کاشف واکسن نامید؟